سلمان فارسى حکایت مى نماید:
روزى در حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نشسته بودیم که ناگاه شخصى بیابان نشین از طایفه بنى عامر وارد شد؛ و پس از سلام اظهار داشت : یا رسول اللّه ! ماءمورى از سوى حضرتعالى آمد و ما را به اسلام و نماز، روزه و جهاد در راه خدا دعوت کرد و چون دیدیم کارهاى خوب وپسندیده اى است پذیرفتیم
.
مرحوم علىّ بن ابراهیم قمّى در کتاب خود، پیرامون تفسیر این آیه شریفه قرآن : ( یا اَیُّها النَّبیُّ اِذا جاءَکَ الْمُؤ مِناتُ یُبایِعْنَکَ...)(53) آورده است :
این آیه مبارکه در فتح مکّه بر حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله نازل شد؛ و چون زنان خواستند با پیامبر خدا بیعت کنند حضرت قَدَحى از آب جلوى خود نهاد و دست خود را داخل آن نمود.
ام جعفر صادق علیه السلام حکایت فرمود:
پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله ، ساعات روزانه خود را براى ملاقات با اصحاب تنظیم و تقسیم مى نمود و با نظم و با رعایت نوبت افراد، با ملاقات کنندگان مجالست و صحبت مى فرمود.
مرحوم شیخ طوسى و علاّمه مجلسى و دیگر بزرگان آورده اند:
امام صادق صلوات اللّه علیه به نقل از امیرالمؤ منین ، علىّ علیه السلام حکایت فرماید:
امام جعفر صادق به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام حکایت فرماید:
روزى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، در محلّى نشسته بود و من به همراه عدّه اى ، اطراف آن حضرت حضور داشتیم ، که ناگهان شخصى از طرف یکى از دختران حضرت رسول آمد و گفت : دخترتان گوید: فرزندم سخت بیمار و در حال مرگ قرار گفته است ؛ چنانچه ممکن باشد تشریف آورید و مرا کمک نمائید.